درخشش کشتیگیران امید ایران در قهرمانی جهان یکبار دیگر لزوم سرمایهگذاری روی تیمهای پایه و اهمیت دادن به جوانان در ورزش را نشان داد. ورزش قهرمانی به سمت جوانگرایی و استفاده از پتانسیلهای ورزشکاران ردههای پایه سوق پیدا کرده و کشورهای صاحبنام این عرصه، برای حفظ جایگاه خود و پیشرفتهای بیشتر، تمام تمرکزشان را روی این موضوع گذاشتهاند. کشف استعدادها، پرورش آنها و تبدیل استعدادها به ستارههای درخشان جهان، تنها با برنامهریزی هدفمند، سرمایهگذاری، صبر و حوصله و اعتماد به جوانان میسر خواهد شد. این پروسهای است که فدراسیون کشتی، تکواندو، والیبال، ووشو، هندبال و چند رشته دیگر آن را به خوبی دنبال کردهاند و ثمره آن را نیز گرفته و خواهند گرفت. همچنین از ناکامی مطلق تیم امید فوتبال نیز میتوان بهعنوان مهمترین نمونه سهلانگاری و سوءمدیریت در بحث حمایت از تیمهای پایه یاد کرد.
فرنگیکاران زیر ۲۳ ایران در حالی در صربستان خوش درخشیدند که هم فدراسیون روی آنها سرمایهگذاری کرده بود و هم حسن رنگرز و همکارانش برای پرورش آنها از جان و دل مایه گذاشتند. نتیجه آن را هم در سالهای گذشته و همچنین این دوره مسابقات جهانی دیدند و از آن لذت بردند. غلامرضا فرخی، ملیپوش کشتی فرنگی یکی از ستارههایی است که با این مدل برنامهریزی به قهرمانی جهان رسیده، آن هم با کسب دو مدال طلا به فاصله یک ماه در دو رده بزرگسالان و امیدها. بدون شک درخشش این کشتیگیر ثمره توجهات، تمرینات و اهمیتی است که کادرفنی و فدراسیون به او دادند و این جوان نیز با کسب دو مدال زرین جواب اعتماد همه را داد. چه افتخاری برای رؤسای فدراسیونها و مربیان تیمهای ملی بالاتر از اینکه جوانان مستعد ایرانی را کشف کنند و به مرحله قهرمانی جهان و کسب مدالهای خوشرنگ برسانند.
هضم این واقعیت سخت نیست و فقط قدری هوش، ذکاوت و تدبیر مدیریتی و فنی نیاز دارد. در رشتههای توپی، چون هندبال و والیبال و رزمی، چون تکواندو و ووشو نیز بارها شاهد درخشش تیمهای ملی از ردههای پایه تا بزرگسالان بودهایم. مدیران و مربیان این رشتهها خوب میدانند داشتن تیمهای قدرتمند در ردههای نونهالان، نوجوانان، جوانان و امیدها به منزله تضمین درخشش تیم بزرگسالان است. قاعدتاً فدراسیونی که برای تمامی ردههایش برنامه دارد و مربیان کاربلد و متخصص را بالای سر تیمهایش میگذارد، نگران موفقیت تیم بزرگسالانش هم نیست، چراکه هر زمان کمبودی حس کنند و نیاز به تزریق نیروی جوان باشد، بلافاصله بهترین نفرات خود را که اتفاقاً تازهنفستر، باانگیزهتر و قبراقتر از باتجربهها هستند به کار میگیرند.
این در حالی است که خرج و مخارج همه این رشتهها و فدراسیونهایشان در مجموع به اندازه یک تیم فوتبال هم نمیشود. در بحث امکانات، رقم قراردادها، حمایتها، پاداشها و دستمزدها نیز بههیچوجه نمیتوان آنها را با فوتبال مقایسه کرد. در عوض بار اصلی مدالآوری و دفاع از اعتبار ورزش ایران بر روی دوش همین تیمها و ملیپوشان باغیرت آنهاست. نجات فوتبال ایران و سپردن آن به دست مدیران لایق، خوشفکر، مدبر و توانمند رؤیایی است که هم اهالی این رشته سالهاست در انتظار تحقق آن نشستهاند و هم مردم که شاهد حیف و میل بیتالمال هستند. فوتبال با این بودجه کلانی که در اختیار دارد، با این حجم از حمایتهای دولتی، با این گردش مالی نجومی و توجهات داخلی و خارجی، قطعاً نباید چنین حال و روزی داشته باشد و امیدهایش برای دیدن رنگ بازیهای المپیک نیمقرن حسرت بخورند.